در پی خبر امدن دیو ماهی به سمت قلعه ماهیان راشگو نگهبان قلعه ماهیان تصمیم می گیرد برای مقابله از ماهیان کمک بگیرد اما گربه ماهی بین انها اختلاف می اندازد. پس تصمیم می گیرد با جمعی از ماهیان به کمک نقش کتبیه قدیمی قلعه بدنبال ماهی بزرگی بنام سیماهی بروند. در بین راه با مشکلاتی روبرو شده ولی همین مشکلات باعث اتحاد آنها در هیبت یک نهنگ شده و باعث فرار ی شدن دیو ماهی گردد، اما دیو ماهی به کمک دلقک ماهی بین جمع ماهیان اختلاف ایجاد میکند ماهیان با بی توجهی به حرف های راشگو باعث می شوند دلقک ماهی از فرصت استفاده کرده تا بالاخره موفق می شود با به ظاهر شکست دادن دشمن ماهیان، مار ماهی و نشان دادن شجاعتش راشگو را از نگهبانی قلعه ماهیان بر کنار کند، دیو ماهی با رفتن راشگو از قلعه با دلقک ماهی قرار می گذارد تا قلعه را در اختیار او قرار دهد اما راشگو و چند ماهی دیگر پی به خیانت و نقشه دلقک ماهی و دیو ماهی برده و جلوی آنهارا می گیرند در این راه دیو ماهی و دلقک ماهی نابود می شوند و راشگو بشدت مجروح و در اخرین لحظات عمرش ملوان ماهی را جای خود نگهبان قلعه می گرداند.